بچه ها وقتی خیلی میترسن، زبونشون قفل میکنه هر چی بهشون بگی میگن نمیدونم! اسمشون رو هم شاید دیگه ندونن یا حتی بلیط اتوبوسشون یا اینکه الان کجا نشستن کجا میرن چیکار میکنن .. هیچی، هیچی رو نمیدونن. بچه ها وقتی نمیدونن پرا از افتادن میشن پر از شکستن میشن پر از اشک میشن. بچه ها شاید یه روزی بمیرن و بازم ندونن!
از جایی دقیقا پایینِ زاویهی قفسه سینه، زیر یک پوست عرق کرده و خیس، یک مشت خاکسترِ گرم روی دیافراگم ات نشسته است..همینطور که چشمانت را بستهای و رویاها میآیند و بیدرنگ محو میشوند، یکهو! تصویری موهوم کشیده...ادامه مطلب
نیستم در کنارت ,نیستی در کنارم..3ساعتی نمیشه ک گوشی خاموش کردم ,و من این همه دلتنگم!اخه من این 40روز چطور تحمل خواهم کرد؟..اره کنارهم نبودیم دستای همو نگرفتیم ولی اینکه صداتو میشنیدم هم برام کافی بود. کشیده...ادامه مطلب
بهش میگم: میدونی زندگیم شبیه چیه؟ میگه: نه.میگم: زندگی من شبیه یه آدمه که لبهی یه چاه عمیق و تاریک نشسته، یهو دو نفر هلش میدن سمت چاه! حالا این وسط تو شبیه یه طنابی واسه من، یه طناب محکم ...حرفمو میچ کشیده...ادامه مطلب